بانوی اصفهانی
بانوی اصفهانی
در مقاطع مختلف تاریخ اسلام نیز زنان فداکار، عالم و متقی فراوانی وجود داشتهاند که در عین کار و تلاش و تربیت صحیح نفس خویش و دیگران، از رعایت جزییترین مسایل اخلاقی غفلت نورزیده و در عین حال تربیت مردان شایسته روزگار را به عهده داشته و مربی لایق و ارزشمندی برای جامعه بودهاند. در تاریخ اسلام به خصوص در مذهب شیعه، نمونههای بسیاری از این قبیل بانوان به چشم میخورد که از جمله آنها میتوان به مادر سیدرضی و سیدمرتضی علم الهدی، دختر شیخ طوسی و نیز دختر ملا محمدتقی مجلسی یعنی آمنه بیگم و ... اشاره نمود.
اگرچه در دوران شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، زنان شایسته جامعه ما که برخوردار از تربیت صحیح و صاحب ارزشها و معیارهای اسلامی بودهاند به شایستگی توانستند قدر و منزلت زن مسلمان را به جهانیان نشان دهند و گذشت، ایثار و تقوای مادران و همسران شهدای گرانقدر به ویژه در دوران جنگ تحمیلی نمونه بارز این مدعاست. با این حال بزرگداشت و تجلیل از زنان نمونه مکتب اسلامی، وظیفهای است که باید همواره در انجام آن کوشید. از اینرو بجاست در سالگرد رحلت نگاهی گذرا به شخصیت یکی از اسوههای عالیقدر جامعه که از مراتب علمی و عملی والا برخوردار و به حق از مفاخر نسوان دنیای اسلام است داشته باشیم و خاطره آن استوانه علم و تقوای را ارج نهیم.
این بانوی مجتهد بزرگوار و متواضع سیده نصرت امین است که مقام معظم رهبری حضرت آیتاللّه خامنهای مدظلهالعالی در باره اهمیت بزرگداشت ایشان فرمودهاند: «تجلیل از این بانوی بزرگوار اصفهانی (خانم امین) و ارائه شخصیت عرفانی و فقهی و فلسفی برجسته یک زن در کشور ما، کاری سودمند و در جهت احیای ارزشهای اسلامی در زنان به نظر میرسد»(1) و به راستی شخصیت علمی و تقوایی این عالم ربانی خود حجتی است بر اینکه زنان متعهد جامعه اسلامی میتوانند با طی مدارج عالی علم و معرفت، خود را از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان همواره تحمیل کرده است، برهانند و وجودشان منشأ خدمات عظیم و ارزشمند علمی و فرهنگی قرار گیرد.
استاد دانشمند مرحوم آیتاللّه محمدتقی جعفری مقام علمی و عملی این بانو را چنین توصیف نموده است:
«با توجه به آثار قلمی که از این خانم در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع میتوان ایشان را از علمای برجسته عالم تشیع معرفی نمود و روش علمی ایشان هم کاملاً قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده، بلکه با نظر به مقامات عالیه روحی ایشان باید ایشان را از گروه نخبهای از دانشمندان به شمار آورد که به اضافه فرا گرفتن دانش به تولد جدید در زندگی نایل میشوند.»(2)
در باره آغاز زندگی و شروع به تحصیل این بانو آمده است: «حاجیه خانم سیده نصرت بیگم امین (معروف به بانوی ایرانی) در سال 1265ه••• .ش در اصفهان متولد شد. پدر ایشان حاج سیدمحمدعلی امینالتجار اصفهانی، فردی مؤمن و سخاوتمند و مادرشان بانویی بسیار شریف، متعبد و خیرخواه بود که خداوند پس از سه فرزند پسر، این دختر را به ایشان عطا میدارد. مادر با روشنبینی در چهار سالگی فرزند را برای آموزش قرآن و فراگیری خواندن و نوشتن به مکتب میفرستد، در حالی که فضای حاکم بر آن ایام به گونهای بود که کمتر خانوادهای به خود اجازه میداد دخترش را برای کسب دانش به مکتب یا مدرسه بفرستد و چه بسیار والدینی که آموزش و آشنایی با خط و نوشتن را برای دختران خود جایز نمیدانستند.»(3)
در حقیقت عظمت کار این بانو و تلاشهای مستمر وی در آن زمان بسیار درخور توجه است البته ایشان به دلیل اینکه اوقات زندگیشان به فراگیری درس و علم میگذشت بیشتر در خانه بودند و کمتر از خانه خارج میشدند. ولی در ایامی که لازم میدیدند باید دفاعی صورت بگیرد و کاری انجام شود از منزل خارج میشدند و به تدریس و راهنمایی بانوان میپرداختند.
«از دوران قاجار که بگذریم دوره رضاخان تقریبا مقارن با اندیشه تجددخواهی و تبلیغات وسیع اسلامزدایی، به خصوص در اصفهان بود. در آغاز این دوره خانم امین 35 ساله بودند و اصفهان هم در این ایام حوزههای علمیه [بسیار] داشت. این شهر بعد از تهران آماج فعالیتهای تجددخواهی بعضی خانمها قرار گرفت. مجری این فعالیتها خانم [صدیقه[ دولتآبادی بود که میگفتند حتی 15 سال قبل از جریان کشف حجاب ایشان به طور رسمی حجاب خود را برداشته بود. دولتآبادی کانونی هم به نام کانون بانوان دایر کرده بود که بعد از برداشتن حجابش و ظاهر شدن در ملاء عام مردم این کانون را آتش زدند. البته افرادی مانند خانم دولتآبادی کم نبودند. زنانی هم بودند که فکر میکردند اگر در این گونه مراسم شرکت کنند متجدد خوانده میشوند و عدهای هم به دلیل مشاغلی که داشتند مجبور به کنار گذاشتن حجاب شدند. به هر حال موج تجددخواهی، مانع ترویج اندیشه و تفکر دینی به خصوص در بین بانوان شد و از اینجا میفهمیم که خانم امین چه حرکت عظیم و برجستهای را شروع کرد و به انجام رساندند.
رضاخان آرمانهای جدید و کاذبی داشت و ایدئولوژی مخصوص خودش را ترویج میکرد. مثلاً در مورد تجددخواهی، در باره ناسیونالیسم افراطی که این ناسیونالیسم افراطی را بر دو اصل تحقیر فرهنگ و محو آثار تمدن اسلامی و همچنین برگشت به ایران قبل از اسلام قرار داده بود. اتفاقا در همین زمان بود که خانم امین از نام مستعار بانوی ایرانی استفاده کردند. استنباط من این است که چون رضاخان میخواست زن ایرانی را به قبل از اسلام برگرداند و آن هویت و اصالت را به آن دوران نسبت بدهد، خانم امین خواستند بگویند که بانوی ایرانی این زمان، بانویی است که از اسلام و دوران عهد اسلام زندگی نوین و واقعی خود را شروع کرده است. یعنی دوران قبل از اسلام، هویت و اصالتی نداشته است ولی از زمانی که اسلام به ایران وارد شده و ایرانیان مسلمان شدهاند هویت اصلی و واقعی زن ایرانی شکل گرفته است. من فکر میکنم که ایشان در مقابل ناسیونالیسم افراطی رضاخان خودشان را بانوی ایرانی لقب دادهاند.»(4)
و در آن دوران سختِ حاکمیت، که دیکتاتوری رضاخانی برای زدودن ارزشهای اسلامی و احکام قرآنی قد علم نموده بود این بانوی بزرگوار در عین تحصیل و تدریس به دفاع از معیارها و موازین شرعی پرداخت. سال 1310 مقدمه کشف حجاب بود و سال 1311 کنگره زنان شرق که دولتآبادی در آن شرکت داشت برگزار شد و بعد کشف حجاب به طور رسمی صورت گرفت. میگویند در همین موقع بود که خانم امین کتاب «روش خوشبختی» را نوشته است. در جایی از آن با ذکر اینکه «همان گونه که اگر عضوی از اعضای بدن به بیماری مبتلا شود سایر اعضاء سالم نمیماند» این تأثیرپذیری را متذکر میشود. در این کتاب آمده است که اگر زنان یک جامعه ـ که از ارکان آن هستند ـ فاسد بشوند جامعهای را به فساد میکشند، مخصوصا اگر فساد یا گناهشان علنی باشد. ایشان میگوید:
«ای بانویی که با ادعای مسلمانی کشف حجاب نمودهای! و با این وضعیت شرمآور علنی در معابر و خیابانها خودآرایی مینمایی! آیا فکر نمیکنی که با این عمل که شاید آن را عمل کوچکی بپنداری، چه لطمه بزرگی به شریعت میزنی؟ ای بانوی اروپاییمنش! این گناه را کوچک مشمار و اگر واقعا مسلمانی، این طریق مسلمانی نیست. اگر عقیده به تعلیمات اسلامی نداری بیدینی خود را اعلام کن که عمل قبیح تو باعث جرأت دیگران نشود و اگر علاقهمند به شریعت نیستی، دشمنی چرا؟ پیامبر اسلام(ص) با صنف زن بد نکرده، در زمانی که زنها در جامعه هیچ ارزشی نداشتند برای زن حقوق قایل شده و زن را در تمام شؤون اجتماعی ردیف مردها قرار داده است. «از اینجاست که ایشان در شرایطی که دفاع از حق زن را ـ آن هم فقط در بعضی از موارد ـ یک امر غربی میدانستند به دفاع از حقوق زنان میپرداختند. خانم امین حتی قبل از علامه طباطبایی و استاد مطهری این مطلب را بیان کردند.(5)
و خود نیز غرق در معارف معنوی گردیده بود و با توجه به سیر و سلوک عملی و آن همه تلاش در راستای قرار گرفتن علوم قرآنی به مقامات والایی دست یافت چنانکه در این مورد آمده است:
«در پرتو معتقدات دینی، معنوی و قلبی خویش که در ارتباط با منبع فیض الهی بود رشد یافت و این بانوی عارف ربانی همان طوری که در کتاب نفیس «نفحاتالرحمانیه» ـ که به زبان عربی نگارش یافته ـ معترفند، به مبدأ اقیانوس الهی آن طور وابسته بود که نغمات ملکوتی گلها و ریاحین را به گوش جان میشنید و تا سن 40 سالگی دوران تهذیب و ریاضت و تحصیل ایشان بوده و پس از آن مراحل ترقی و کمال را طی نمودند.»(6)
بانو امین پس از آنکه صرف، نحو، بلاغت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول و فلسفه را آموخت، به مطالعات خود در سطوح عالیه ادامه داد تا به درجه اجتهاد رسید. جدیت وی در امر تحصیل به حدی بود که میفرمود: «هیچ چیز نمیتواند کلاس درس را تعطیل کند، حتی مرگ فرزند.» یکی از اساتید بانو امین، مرحوم آیتاللّه حاج میر سیدعلی نجفآبادی نقل کرده است: «روزی شنیدم فرزند ایشان فوت شده است، فکر کردم خانم دیگر درس را تعطیل خواهد کرد، ولی برعکس دو روز بعد کسی را به سراغم فرستاد که برای تدریس به منزل ایشان بروم و من از این علاقه ایشان به درس و تحصیل، سخت تعجب کردم.»(7)
او بیشتر علوم را در خانه و نزد علامه فقیه آیتاللّه سیدمحمدعلی نجفآبادی و شیخ مرتضی مظاهری فرا گرفت. آیتاللّه آقا سیدمحمدعلی نجفآبادی از اساتید برجسته بانو امین که این مجتهد گرانقدر، فقه و اصول و حکمت را نزد وی خوانده بود گفته است: «حکمت را دائیام به من درس داد و یکی نیست که من به او درس بدهم. من میخواهم به این خانم درس بدهم که از من یادگاری باقی مانده باشد.» زمانی که بانو امین اولین کتاب خود را به نام «اربعین هاشمیه» نوشت و کتاب به حوزه علمیه نجف رسید و علما از آن استقبال کردند، آیتاللّه آقا سیدمحمدعلی نجفآبادی در تکمیل تشویقهای علما گفتند: «بانو امین هرچه در این کتاب نوشتهاند از تراوشات فکری خودشان بوده و ربطی به تعلیمات من ندارد.»(8)
سیده نصرت امین مجتهد توسط تعدادی از آیات عظام و مراجع عظیمالشأن زمان خود به اخذ درجه اجتهاد و روایت نایل گردید که برخی از آنان عبارتند از مرحومان: آیتاللّهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم)، آیتاللّهالعظمی آقا سیدمحمدکاظم شیرازی، آیتاللّه ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی، آیتاللّه شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی، حجةالاسلام و المسلمین حاج شیخ مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی.
مقام شامخ علمی و معنوی این بانوی فرزانه از اجازه روایت آیتاللّه شیخ محمدرضا نجفی به خوبی استنباط میشود که در باره وی فرموده است: «به این سیده دانشمند و شریف، گوهر گرانقدر مستور، گل سرسبد باغ فرزندان زهرای اطهر، بانوی فرزانه، حکیم و عارف کامل ... اجازه دادم که روایت کند از من هرچه را که روایتش برای من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه.»(9)
نتیجه آن همه تلاش و کوشش علمی که زمینه آن را تقوای علمی و زهد آن بانوی پرهیزگار فراهم کرده بود به طوری بود که حتی دانشمند بزرگ، فقیه اهل بیت و رجالی عظیمالشأن، آیتاللّهالعظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی، از خانم امین، درخواست اجازه روایت نمود و ایشان در قسمتی از این اجازهنامه که به تاریخ اول محرمالحرام 1358ه••• .ق جهت آیتاللّه مرعشی نوشته، چنین آورده است: «پس از استخاره به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من هرچه را که روایتش برای من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه و غیر اینها که از تألیفات شیعه آنچه اصحاب، از غیر شیعه روایت کردهاند، به جمیع طرقی که معلوم و در خود مضبوط است.»(10)
این بانوی مجتهد نه تنها در مسایل علمی و عملی بلکه در توجه به نیازهای جامعه نیز بسیار دقیق بود به طوری که اخلاق و رفتارش در شاگردانش تأثیر عمیقی داشت. وی دانشگاهی در اصفهان به نام پربرکت مکتب فاطمیه تأسیس نمود که تشنگان علم و دانش از آن سیراب میگشتند و جا دارد که بگوییم از این مکتب، دانشپژوهانی پرورش یافتند که بسیاری از آنان اینک صاحب تألیفاتی و آثار پرارجی هستند.
آنچه شاگردان این بزرگوار نقل قول کردهاند این است که: «ایشان در عین تواضع و سادگی، دارای جاذبه معنوی و ابهت خاصی بود. کتاب روش خوشبختی را به زبان ساده و شیرین و دلپذیر به عنوان زیربنای معتقدات اخلاقی تدریس مینمود، تمام زندگیش در امر تعلیم و تربیت و تحقیق و تألیف و حفظ مکتب خلاصه شده بود. از جمله ابعاد شخصیت این بزرگوار دیانت و اعتماد به نفس بود و به همین دلیل است که پرورشیافتگان او از این فضایل معنوی بهرهمند میشدند. دانش را رهگشای حیات بشری میدانست و عقیده داشت باید از گنجینههای گرانقدر بشری استفاده نمود. عشق و علاقه او به قرآن کریم در قالب زبان و بیان نمیگنجد و تفاسیر مخزنالعرفانش در پانزده مجلد خود دلیل این اشتیاق است.»(11)
مرتبت و موقعیت علمی و عرفانی ایشان به آنجا رسید که اکابر و اعاظمی از علما و عرفا حضور در محضر ایشان را مایه فیض میدانستند. وی در مقام تنها بانوی مجتهد عصر خود قرار گرفت و علماء و افراد چندی از کشورهای اسلامی برای ملاقات و گفتگو نزد ایشان میآمدند. علمای معاصر از جمله آیتاللّهالعظمی مرعشی نجفی، علامه آیتاللّه سیدمحمدحسین طباطبایی، استاد محمدتقی جعفری و اساتید حوزه و دانشگاه نیز با ایشان ملاقات و گفت و شنودهایی داشتند.
یکی از دستپروردگان محفل پرفیض بانو امین در باب نظم، تدبیر و عظمت معنوی وی گفته است: «در مورد زندگی خانم امین باید بگویم که در تنظیم وقت ابتکاری عجیب داشتند و چنان اوقات خود را تنظیم میکردند که به تمام کارهایشان میرسیدند، گویا خداوند به وقت ایشان هم برکت داده بود. هرگز از حوادث نمیترسیدند و در کارها به خدا توکل میکردند و از میهمانان با خوشرویی و سادگی پذیرایی میکردند. میخواستند جوانان را بدون اجبار و با منطق جذب اسلام کنند. اکنون که بهار زندگی را پشت سر گذاشتهام در مییابم که هیچ محبت و صمیمیتی را به گرمی و پررنگی مهربانیهای بیریای ایشان ندیدهام و هیچ انگشت محبتی را به شیرینی آن انگشتان که الفبای کلام خدا را به من یاد داد نگرفتم. اگر بخواهم ایشان را وصف کنم شاید کتابها شود، اما زبان یارای بیان و قلم یارای نوشتن و کاغذ گنجایش این توصیف را ندارد. باید از آثار این بزرگبانو استفاده کرد تا بتوان به شخصیت ایشان پی برد. ما را که همه وجودمان ناتوانی بود، پر از شور توانستن کرد و ذهن خاموشمان را پر از غوغای خواستن. او سیمرغ جانمان را از حضیض ذلت به اوج عزت پرواز داد. بنابراین ایشان در خاطرمان جاودانه است.»(12)
کلیه شاگردان و پرورشیافتگان محضر بابرکتش به جز جهات علمی و آنچه که مربوط به علوم قرآنی و دانشهای الهی میشد در درجه اول درس معرفت میآموختند. رفتار و سلوک بانوی مجتهد مهمترین مطلبی بود که آنان را جذب خود مینمود.
از دیگر درسآموختگان او گفته است: «اولین برخورد من با ایشان مانند یک بیمار بود. در خودم خیلی احساس دردمندی میکردم، و احتیاج به طبیب حاذقی داشتم. بیانات و چهره ایشان برای من دارویی بسیار مؤثر بود. این طبیب عارف و حکیم در همان برخوردهای اولیه بیماریهای مرا تشخیص دادند. همان طور که خودشان بیان میفرمودند دارویی که طبیب میدهد تلخ است ولی شفایش شیرین است. البته مسایل خیلی زیاد است. من برایشان از ناراحتیهایم گفتم و ایشان توجه پیدا کردند که من احتیاج به کمک دارم. ایشان قدرت تشخیص داشتند و با یک نگاه عمیق متوجه میشدند که طرف چه میخواهد. بعد به من پیشنهاد کردند که اگر مایلی کتاب «حقایق» فیض کاشانی را به تو درس بدهم چون چندین مرتبه خودم این کتاب را مطالعه کردهام و میدانم که خیلی برای شما مناسب است. من هم قبول کردم و درس شروع شد. در کنار آن کتابهای «سیر و سلوک» و «اخلاق» و «معاد» فقط و فقط از ذهن خودم سرچشمه گرفته است. آن چیزی را که خودم از معاد فهمیدم؛ قلم روی کاغذ آوردهام و مطالب آن را از هیچ جا نگرفتهام. اگر یک روز خدمت ایشان نمیرفتم، خدمتکارشان را میفرستادند و میپرسیدند که چرا نیامدی؟ و من به هر طریقی بود خودم را به حاج خانم میرسانم. روزی خدمتکارشان آمد و گفت که حاج خانم مریض شدهاند و گفتهاند که خانم غازی را خبر کن. من خدمت ایشان رسیدم. گفتند برای من حمد بخوان. گفتم که من قابل نیستم برای شما حمد بخوانم. فرمودند: بخوان تا قلب من روشن شود. من کنار تختشان نشستم و دستشان را گرفتم و شروع به خواندن هفتاد مرتبه حمد کردم. همین طور که حمد میخواندم در خود فرو رفته بودم که من قابلیت ندارم، خودشان منبع عرفانی و شناخت و موحد حقیقی هستند. ناگهان نگاهم به بیرون افتاد. درختان را شاهد گرفتم و گفتم: خدایا تو میدانی، در قیامت تمام این درختان شهادت میدهند که این شخصیت که الان در این بستر افتاده است در شبانهروز چقدر با خدا مناجات داشته است. بعد از این احساس کردم که همه درختان حمد میگویند. بدنم شروع کرد به لرزیدن. آنچه را مشاهده کرده بودم به حاج خانم گفتم. آهی کشیدند، دست روی قلبشان گذاشتند و فرمودند که حالم خوب شد و احساس آرامش میکنم. سپس «انا انزلناه» را خواندند و از جا برخاستند و فرمودند که قلبت تا اندازهای روشن شده است، مواظب باش آن را کدر نکنی، به دنبالش برو. ایشان بسیار متواضع و فروتن بودند، و با مهربانی و دلسوزی دلشان میخواست به همه کمک کنند، کمک فکری، کمک علمی، کمک اخلاقی. روی تحصیلات بالا تأکید داشتند. اما میفرمودند علم با عمل، علم با تهذیب، علم با تزکیه. اگر علم بدون تزکیه شد، برای انسان غرور و حجاب میآورد، ممکن نیست که انسان بتواند صعود کند، سقوطش حتمی و صد در صد است. میفرمودند نفس را تزکیه کنید که بعثت انبیاء به همین دلیل بود.»(13)
نسبت ایشان با سی واسطه به امام علی بنابیطالب(ع) میرسید. وی در بیان مقام و موقعیت خاندان عصمت و طهارت و منزلت و جایگاه آنان تلاش میکرد، به طوری که عشق و علاقهاش به مقام والای ولایت در کتاب مخزناللئالی فی مناقب مولی الموالی حضرت علی(ع) روشنگر این حقیقت است، در سخنانش روح صفا و صمیمیت جلوهگر بود.(14)
بانو امین از شیفتگان و معتقدان به انقلاب اسلامی ایران و رهبری عظیمالشأن آن بود. در این مورد یکی از شاگردان ایشان آورده است: «در سال 59 که حاجیه خانم امین اصلاً نمیتوانستند از منزل خارج شوند از طریق تلویزیون در جریان انقلاب قرار داشتند، موقعی که امام(ره) از تلویزیون سوره حمد را تفسیر کردند، شیفته بیان و مطالب امام شده بودند و به من فرمودند که کتابهای امام را داری؟ گفتم بله، فرمودند که بیاور تا مطالعه کنم. کتابها را خدمتشان بردم. روزی بعد از مطالعه کتابهای امام، ایشان به من فرمودند که معرفت امام بالاست و عرفان ایشان به حد اعلای خود رسیده است. اگر کسی خواست خدای ناکرده تهمتی بزند یا توهینی بکند از قول من بگویید که بد میبینی. مبادا یک وقت خدا ناکرده توهین کنید. چون معرفت ایشان بالاست که میتوانند این کارهای محیرالعقول را انجام بدهند. حاج خانم خیلی شیفته کتابها و بیانات امام شده بودند: قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری.»(15)
همین طور امام نیز جویای احوال بانوی مجتهد میشدهاند. یکی از روحانیون اصفهان در این خصوص گفته است: «چند مرتبه که حضور حضرت امام خمینی(ره) مشرف شدم، ایشان جویای حالات و اشتغالات و سلامتی بانوی مجتهده امین شدند و در مقابل به منزل حاجیه خانم امین که میرفتم بانوی ایرانی مقید بودند، برای سلامتی حضرت امام(ره) و موفق شدن ایشان و پیشرفت در اهداف مقدس اسلامی دعا کنند و ایشان ابلاغ سلام خدمت معظم له را ترک نمیکردند.»(16)
1ـ تفسیر قرآن مجید به نام «مخزنالعرفان» در 15 جلد
2ـ «نفحاتالرحمانیه» به زبان عربی مشتمل بر 96 عنوان
3ـ «سیر و سلوک» که در روش اولیاء و طریق سیر سعدا است.
4ـ «معاد» یا آخرین سیر بشر
5ـ روش خوشبختی و توصیه به خواهران دینی و ایمانی
6ـ «اربعین هاشمیه» به زبان عربی مشتمل بر مسایل و احکام
7ـ «جامعالشتات» به زبان عربی مشتمل بر مسایل و احکام
8ـ «اخلاق» که در بسیاری از محافل علمی و دانشگاهها تدریس میشود.
9ـ «مخزناللئالی» که در فضایل حضرت امام علی بنابیطالب(ع) است.
در بررسی آثار تربیتی بانو امین که عمده آثار ایشان در این زمینه است، بیشترین حجم مطالب در زمینه توصیه شیوههای تربیتی و روشهای تهذیب نفس و تزکیه باطن دیده میشود، چنانکه در کتاب «سیر و سلوک» که در کشف و شهود و سیر الی اللّه به استناد «سیر العباد الی المعاد» است که اولین گام در راه طی مدارج و مراحل کمال انسانی را این گونه بیان میکند:
«کسی که مایل به پیمودن راه حق گردد و اشتیاق رسیدن به جوار الهی در سر او نمودار شود، نخست بایستی مجاهده تام با نفس خود نماید و وی را از خودسری و شهوترانی و لوازم طبیعت و هرچه مهیج شهوت گردد باز دارد و از حظوظ دنیا قناعت کند به قدر ضرورت و ناچاری، و ریسمان اطاعت و انقیاد و بندگی پروردگار را در گردن خود بیاویزد.»(17)
بانو امین در پاسخ سؤالی در مورد اینکه به نظر شما در عصر حاضر بهترین جهاد برای زنان چیست چنین فرموده است:
«در موقعیت امروز آنچه برای زنان در درجه اول مورد اهمیت قرار دارد این است که با نفس و دمخواهیهای خود در مورد زر و زیور و طرز لباس پوشیدن خود و به مدلهای گوناگون در آمدن مبارزه کنند. با اینکه این کار مشکل به نظر میرسد ولی در نتیجه به کمال معنوی زودتر نایل میشوند. پس بهترین جهاد حفظ پوشش زنان است.»(18)
و در پیامی که برای دختران جوان دارد چنین آورده است: «از صفات بارز زن همان پاکدامنی و عفت است. به طوری که علمای اخلاق گفتهاند: عمده شرافت زن نزد تمام عقلا، در جامعه، در عفت اوست.»(19)
بانوی مجتهد سیده نصرت امین خود نمونهای از فضیلتها بود و به بسیاری از چشمههای جوشان علم و معرفت دست یافته و سراسر عمر پربرکتش را صرف تحصیل و ترویج دین جدش نمود و آثار گرانقدری را در ابعاد دینی، علمی، ادبی، فقه و اصول، عقلی و نقلی و اخلاق از خود به یادگار گذارد. این حکیم الهی و عارف به نفحات رحمانی، نابغه دوران و مجتهده زمان پس از یک عمر خدمت خالصانه و صادقانه در بیست و سوم خردادماه 1362 مطابق با اول ماه مبارک رمضان سال 1403ه••• .ق سر در نقاب خاک کشید و به جوار رحمت الهی شتافت. یاد و خاطرهاش جاودان و گرامی باد. از درگاه خداوند مسألت داریم روح پرفتوح او را با اجداد طاهرش محشور فرماید.
سزاوار است سروده مرحوم خانم سپیده کاشانی در مورد ایشان را پایانبخش این مقاله قرار دهیم.
بانگ رحیل، خاک وطن را فرا گرفت
اسلام شد به ماتم و رنگ عزا گرفت
ماهی که نور معرفتش رشک مهر بود
دامنکشان به کنگره عرش جا گرفت
آیات را نماز بخوانیم دوستان
زیرا خسوف هجر، رخ ماه ما گرفت
رخشنده اخترش بشد از کهکشان علم
در عرش، جا به بارگاه انبیاء گرفت
میرفت و داغ لاله فراوان به سینه داشت
زین خاکدان که مرتبه نینوا گرفت
گلچین ز شاخه چید، بسی گل در این دیار
فقدان این گل از چه چمن را فرا گرفت
فخر زنان، امینه ما درس عاشقی
از مکتب امین خدا، مصطفی گرفت
آن مرجع فضیلت و تقوا به راه علم
در راهوار عشق مدد از خدا گرفت
بانوی بانوان جهان شد شفیع او
گر در کنار کوثر میعاد جا گرفت
جاوید خانه باد مبارک بر او که خاک
از آن گل معطر عصمت، صفا گرفت
پی نوشت:
1 ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهای اولین کنگره مجتهد امین،3.
2 ـ مقدمه اخلاق و راه سعادت، بانوی مجتهد ایرانی، نشر انجمن حمایت از خانوادههای بیسرپرست اصفهان، بهار 1371.
3 ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین، 9.
4 ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهای اولین کنگره (سخنرانی خانم دکتر شبستری)، 232 و 233.
5 ـ همان، 234.
6 ـ مقدمه اخلاق و راه سعادت، 5.
7 ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین، 13 و 14.
8 ـ همان.
9 ـ همان، 20.
10 ـ مجموعه مقالات (مقاله محمد الحسون) 274، یادنامه بانو سیده نصرت امین، 22.
11 ـ مقدمه سیر و سلوک، در روش اولیاء و طریق سیر سعدا، بانو مجتهده امین اصفهانی، 31369.
12 ـ مجموعه مقالات (سخنرانی خانم غازی)، 124.
13 ـ همان، 128 و 129.
14 ـ روزنامه اطلاعات شماره 20019، مقاله محمدحسین ریاحی تحت عنوان: نظری بر شخصیت و زندگی بانو مجتهده امین صاحب تفسیر مخزنالعرفان، 7.
15 ـ مجموعه مقالات (سخنرانی خانم غازی)، 129 و 130.
16 ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین، خرداد 71 (به نقل از حجةالاسلام و المسلمین سید کمال فقیه ایمانی)، 47.
17 ـ مجموعه مقالات (مقاله خانم زهرا شجاعی) به نقل از کتاب سیر و سلوک، 109.
18 ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین، 28.
19 ـ همان.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}